کتابخانه عمومی شهداء بن

کتابخانه عمومی شهداء بن

کتابخانه عمومی شهداء بن

کتابخانه عمومی شهداء بن

اولین نشست مدرسه ای در شهرستان بن

      در آستانه دهه مبارک فجر، نخستین نشست مدرسه ای کتابخوان در مدرسه دقت با حضور کتابداران، دانش آموزان، دبیران و مدیر و معاون مدرسه و رئیس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان بن برگزار گردید. هدف از این برنامه به اشتراک گذاری کتابهای خوانده شده و معرفی آن به دیگر دانش آموزان بود. 

در این نشست 6 نفر از دانش آموزان به معرفی و ارائه کتاب‌های خوانده شده خود پرداختند که خلاصه‌ای از کتاب‌های ارائه شده به شرح زیر است:

«دایره المعارف می دانی چرا؟ » نوشته اندروشارمن و همکاران توسط محدثه نادری دانش آموز مدرسه  ارائه شد.

نادری درباره این کتاب گفت: ما نوجوانان در مواجهه با واقعیت های پیرامونمان سوال هایی برایمان مطرح می شود که در این کتاب سعی شده به برخی از پرسش های گوناگون ما از جمله اینکه چرا شتر ها کوهان دارند؟ چرا باد می وزد؟ چرا تلفن زنگ می زند، چرا کانگوروها کیسه داند و پرسش های دیگر پاسخ داده شود.

وی سپس به پاسخ به سوالاتی نظیر . چرا شترها کوهان دارند؟ 2. بزرگترین و کوچکترین پرنده کدام است؟ 3. فرق بین قورباغه و وزغ چیست؟ 4. چرا دایناسورها منقرض شدند؟  پرداخت.

مریم احمدی دانش آموز کلاس ششم نفر بعدی بود که کتاب " قصه های هزار و یک شب" نوشته شکوه قاسم نیا را معرفی کرد و گفت: خانم شکوه قاسم نیا قصه های هزار و یک شب را بازنویسی کرده ایشان در سال 1334 در تهران متولد شده و نزدیک به 400 ترانه برای کودکان سرودند. 

وی در ادامه خلاصه ای از داستان  "مرد زرگر و کنیز وزیر"را برای دوستان خود بازگو کرد.

طناز نادری  کتاب "داستان های زیبای مولوی : فیل در تاریکی " نوشته پرویز امینی را معرفی کرد.

او در آغاز به معرفی مولانا جلال الدین بلخی پرداخت و در ادامه شعر معروف مولوی پیل اندر خانه تاریک بود /عرضه را آورده بودندش هنود... .  وی در ادمه خلاصه داستان شعر را به زبان ساده بیان کرد. 

کتا ب"100 نکته درباره فضا"  نوشته سو بکلیک توسط زهرا نادری معرفی شد .

زهرا نادری دلیل خود را از انتخاب این کتاب برای معرفی اینگونه بیان کرد که: من همیشه قبل از خواب سوالاتی به ذهنم میاد سوالاتی مثل این که بزرگترین ستاره کدام است و چه نام داره؟ کوچکترین سیاره کدام است؟ چه فرقی بین فضانورد و ادم فضایی وجود دارد؟ آیا ادم فضایی وجود دارد؟ ینی یکی دیگه مثل ما روی سیاره های دیگه زندگی می کند؟ برای یافتن پاسخ به این سوالاتم من این کتاب را انتخاب کردم. وی در ادامه به پاسخ به سوالات مطرح شده پرداخت. 

"برمودا دنیای ناشناخته " عنوان کتابی بود که عارفه آقابابایی به معرفی آن پرداخت.  

این کتاب حاوی اطلاعاتی درباره مثلث برمودا است. این مثلث این مثلث از سه راس به نام های جزایر برمودا، پرتوریکو و فلوریدا تشکیل شده است. که از به هم وصل شده این گوشه های مثلثی به وجود می آید. این مثلث قدرت مکش بالایی دارد. اکثر هواپیماهایی که به درون مثلث کشیده شده اند تا آخرین لحظه تماس خودشو را مرکز حفظ کرده بودن. آنها مشاهده کرده اند که عقربه های قطب نما به دور خود می چرخد یا در روز آفتابی آسمان زرد و مه آلود به نظر می آید. دانشمندان معتقدند که یکی از دلایل علمی این پدیده وجود گاز متان است. 

نفر آخر ارائه دهنده زهرا حسین میرزایی بود که کتاب"چراهای شگفت انگیز: یونان باستان "را معرفی کرد.

وی درباره سری کتابهای چراهای شگفت انگیز گفت: در این سری کتابها هر کتاب به یک موضوع می پردازد و تمام جزئیات ان موضوع را توضیح می دهد. مثلا موضوعاتی مثل کشورها، استان های مختلف، حیوانات، بدن انسان و هر موضوعی که دوست داشته باشید درباره آن بدانید.  

حسین میرزایی در ادامه گوشه هایی از کتاب از جمله  دلیل نام مسابقات المپیک و دو ماراتون را برای حضار بیان کرد.

در پایان این نشست دانش آموزان سرودی را مرتبط با کتابخوانی برای مدعوین اجرا کردند و همچنین یک برنامه قصه گویی توسط کتابداران برای بچه ها اجرا گردید. 

در پایان نشست از معرفی کنندگان هفت عنوان کتاب با اهدای لوح و جوایز تقدیر شد.       

 



وطنم ایران

فجر آمد و تعبیر شد افسانه تاریخ  ما واقیت از دل افسانه بسازیم

دیگر پرواز یادمان رفته بود انگار به قفس ها عادت کرده بودیم . پر و بالی بر ایمان نمانده بود ما بودیم و گوشه نشینی در حصار سایه های ترس و بی کسی !!

هر روز وسعت دیدمان کمتر می شد. مگر می شود ؟ ! آیا ما همان کسانی بودیم که آسمان برایمان مفهومی ناب و زلال داشت ؟ !

ما که اینگونه نبودیم: به تاریکی خو کرده  و دلی مرده !!

خدا یا چه شده که اینچنین دل از نور بریده ایم؟

هر چند در گوشه دلمان هوای  آسمان به سر داشتیم ولی جرات ابراز آن را نداشته ایم: پرنده و اینقدر آرام؟

ما ساکن سرزمینی بودیم که همیشه در آزادی و رهایی زبانزد همه بود. ما گذشته ای درخشان داشتیم ما از نسل قهرمانان و پهلوانانی بودیم  که قصه دلیریشان تا نسل ها سینه به سینه از پدران به فرزندان  رسیده بود.

باید می پریدیم باید چاره ای می اندیشیدیم باید قفس ها را می شکستیم و از زیر بار ظلم  ظالمان سنگدل بیرون می آمدیم باید باید .... ولی چگونه ؟؟؟

ما رسم پریدن می دانستیم ولی باید کسی می آمد و راه آسمان را به ایمان باز می کرد باید آسمان می شدیم آزاد و رها...

دیری بود که تاریکی در و جودمان رخنه کرده بود در گودالهای تاریک و عمیق وابستگی و غرب زدگی گرفتار شده بودیم. ما گرفتار حاکمان ظالم و سنگدل بودیم و فکر می کردیم زندگی می کنیم. 

روز به روز شرایط سخت تر می شد روحمان دستخوش بی حسی و بی عاطفگی  شده بود داشتیم به اعماق سقوط می کردیم که ناگهان از اعماق گودالهای تاریکی تاریخ چشممان به نوری خیره شد آن نور به داد ما رسید و  ما را جذب خودش کرد. حالا دیگر انگیزه داشتیم باید می پریدیم. آن نور رهبر ما شده بود و ما را با هم همدل و همصدا کرده بود. ما با هم متحد شدیم و به سمت نور پرواز کردیم.

اینک ما در سرزمین قلب هایمان خورشیدی داریم که هیچ گاه نورش رو به خاموشی نخواهد رفت. چون آن خورشی د نوری بود از جانب خداوند در آسمانی که روزی جایگاه کرکس های سیاه و غریبه بود اینک ما بال گسترانده ایم 

چقدر آسمان وطن زیباست : وسیع و رویایی آبی و آرام...

و امروز در حال پروازیم در آسمان آبی ما فرزندان وطن.

زهرا سلیمی- 1394/11/16