کتابخانه عمومی شهداء بن

کتابخانه عمومی شهداء بن

کتابخانه عمومی شهداء بن

کتابخانه عمومی شهداء بن

رحلت پیامبر مکرم اسلام (ص) و شهادت امام حسن(ع) و امام رضا (ع) بر همه شیعیانان و مسلمانان جهان تسلیت باد


شعری از حضرت حافظ در مدح پیامبر أکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)


ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رفیق و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت وخط ننوشت
به غمزه مسله آموز صد مدرس شد
به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد
به صدر مصطبه‌ام می‌نشانداکنون دوست
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد
خیال آب خضر بست و جام اسکندر
به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد
طربسرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منش مهندس شد
لب از ترشح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی‌خبر افتاد و عقل بی‌حس شد
چو زر عزیز وجود است نظم من آری
قبول دولتیان کیمیای این مس شد
ز راه میکده یاران عنان بگردانید
چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد

برندگان مسابقه هفته کتاب و کتابخوانی در کتابخانه شهدا بن

مسابقه ای به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی در کتابخانه شهدای بن برگزار شد.   حدود 300 نفر از شهروندان بنی در این مسابقه شرکت کردند. از میان این تعداد، شش نفر به عنوان برندگان مسابقه برگزیده شدند که در نماز جمعه (20 آذر 94) از آنان تجلیل می شوند. اسامی برندگان به قرار زیر می باشد

آقایان:

1. روح الله شیر مردی فرزند صفدر

2.  علی داودی فرزند نظر علی

3. منصور علی بیگی فرزند حیدرقلی

خانم ها:

1. رضوان سلیمی فرزند خداوردی

2. محدثه امانی فرزند علی اکبر

3. خیر النساء فرزند یدالله

اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید گویا زینب محزون ز سفر می آید


خواستم تشنگی ات کم بکنم، جور نشد

خالی از بغض دمادم بکنم، جور نشد

مادرت غصه لبهای عطشناک تو داشت

خواستم تا که رهایش ز همین غم بکنم، جور نشد

روی دستان من آرام ترین کودک دنیا بودی

خواستم داد زنم، شیون و ماتم بکنم، جور نشد

خواستم با دگر خنده زنی در بغلم

به فدای سر تو هر چه که دارم بکنم، جور نشد

تا گلویت به جفا و به ستم زخمی شد

خواستم زخم تو را چاره به مرهم بکنم، جور نشد

آن زمانی که در آغوش من آرام تو، پر پر گشتی

خواستم شکوه ز ایام محرم بکنم، جور نشد

مثل آن لحظه که از دست علمدار علم می افتاد

آمدم راست قد و قامت پرچم بکنم، جور نشد

یک به یک تا که ز دستم همگی تان رفتید

خواستم پشت به عالم بکنم، جور نشد

من که از تیر سه شعبه خبرم هیچ نبود

خواستم آب فراهم بکنم، جور نشد



سروده:

زهرا سلیمی (ساغر)  عضو کانون شعر و ادب حبیب دستان بنی