ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» حاصل تلاشها و مطالعه و تحقیق محمدرضا سرشار در متون معتبر تاریخی مرتبط با زندگی و سیره پیامبر اسلام(ص) است که در قالب داستانی و به لحنی شاعرانه به رشته تحریر درآمده است. این اثر، پس از چاپ به صورت کتاب در دو قالب ویژه نوجوانان و بزرگسالان موفق به دریافت جوایز معتبری نظیر اثر برگزیده دومین جشنواره قصههای قرآنی، پیامبران و ائمه» شده است. بهرهگیری قصهگوی قصه ظهر جمعه از تخیل در پرداخت احوال روانی شخصیتهای فرعی و توصیف مکانها و اشیاء نیز به وضوح در این کتاب مشهود است.
در فرازی از این کتاب میخوانیم:
گاهِ آزمایشی دشوار فرا رسیده بود. نیایت، عبدالمطلب، مردم را به پناه بردن به کعبه میخواند. او تا بیم از دل ایشان بَرَد، قصهی آن سه شاه پیشین یمن را میگفت که آنان نیز قصد کعبه را داشتند؛ لیک این مکان را نیافتند... در آن هنگامهی هول و خطر اما، هیچ کس گوشی شنوا برای این سخنان نداشت.
برخی نیز او را پاسخ میگفتند. هر چه بود، آن شاهان خود عرب و از ما بودند. ولی این سیاه و حبشی است و بر عرب تعصبش نیست. دیگر اینکه، آنان پیل نداشتند. ابرهه پیلانی دارد ترسناک، چونان قلعهکوبهای عظیم؛ و ما از آنها ایمن نیستیم.
شعرهای کتاب «هم روزنامه هم کلوچه» را مریم هاشمپور سروده است. کتابی جذاب با شعرهایی دلنشین و تصاویری که حاصل تلاشهای خانم مریم حسن نژاد است. این کتاب دربرگیرنده 15 شعر ساده و کودکانه مانند چالههای آب، لنگه کفش نینی، برف و بچه سوسک، کوکوی بابا، سه تا لیوان سه تا بشقاب، خروس خاله خانم، باد تند، ترانه ابرها و مادر است. کتاب «هم روزنامه هم کلوچه» از سری کتابهای شکوفه می باشد که انتشارات امیرکبیر آنرا در قالب 28 صفحه مصور رنگی منتشر کرده است.
عنوان کتاب برگرفته از شعری زیر است:
همسایه ما پیرمردی است
یک دکه دارد توی کوچه
در دکه خود می فروشد
هم روزنامه هم کلوچه